اعلاميه «جمعيت انقلابي زنان افغانستان» در ارتباط به خيزش مردم در کابل
انفلوانزای ۸ ثوری به ۸ جوزا هم سرایت کرد!صبح 8 جوزا (۲۹ می) در کوتل خیر خانه پس از آنکه ۸ عسکر امریکایی با عراده جات و آتش اسلحه شان دهها نفر را کشته و صدها تن دیگر را زخمی کردند، موج مردم در خیرخانه و سایر نقاط کابل به سرکها سرازیر شدند ولی طی چند ساعت اوباشان «ائتلاف شمال» با رفتن در صفوف مردم، موتر ها، رستورانت ها، مغازه ها و دفاتر مختلف را سوزانده و تاراج کرده و بخشي از دفتر تلویزیون آریانا را نیز به آتش کشیدند. موج خودجوش مردم در حال حمله به وسایط نقليه نيروهاي امريکايي که باعث کشته و زخمي شدن عدهاي از مردم ما شده بودند. (Fraidoon Pooya - AP) چشم ديدي از شورش کابل «راوا» در پیوند با خیزش های قبلی مردم که دولت، افراد وابسته به آن و گروههای جنایتکار آنها را آسان و ساده، کار «آشوبگران» خواندند، نوشت: «اگر مردم افغانستان اینقدر عقب نگهداشته نمیبودند و افغانستان کشوری آزاد و با نشانه هایی از دموکراسی به حساب میرفت، حتی تنها یکی از مواد لیست (لیست نمونه هایی از اعمال جنایت سالاران) کافی بود که مردم به پاخاسته و استعفای بلادرنگ حکومت را خواستار میشدند.» در کوتل خیرخانه امریکاییان با تبختر و بی اعتنایی همیشگی خون ریختند نه آب. این طبیعتاً نمیتوانست هزاران نفر پرخشم و نفرت را به جاده ها نکشاند. تنها آنانی مسئله را میکوشند با بیشرمیای آشنا صرفاً «مسئلهای ترافیکی» که نظیر آن روزانه دهها و صدها بار در کشور و در دنیا اتفاق میافتند، وانمود سازند که نه فردی از خانواده وابستگان خودشان را در حادثه از دست داده باشند و نه آن قلب و وجدانی را دارند که از ماتم هموطنان شان به درد آیند. از اراکین فرومایهی دولتی و جنایتکارانی چون ربانی، سیاف، قانونی و گلبدینی ها و میهنفروشان نشسته در پارلمان نباید انتظار داشت که جز «دست آشوبگران و فرصت طلبان» چیز دیگری را ببینند و قضیه را در سطح یک «حادثه ترافیکی» معمولی بیاهمیت جلوه نداده و با پرداختن به ریشه اصلی این گونه شورش ها به فراهم آوردن رضایت مردم بیندیشند. اما موضوع وجود «فرصت طلبان» و «آشوبگران» در شورش اخیر: ما موکداً تصریح نمودهایم که دستجات تروریستی طالبی و گلبدینی و القاعدهای مخصوصاً از حرکت های برحق مردم سوءاستفاده میکنند. دولت آلوده با بنیادگرایی بفرماید چند تا از این عوامل کثیف سه گانه را در خیزش های توده های مردم گرفتار و مورد تحقیق قرار داده است؟ دولتی که به حدود ۴۰ نفر از جنایت پیشگان گلبدینی و طالبی اجازه دهد که به پارلمان راه یابند، چگونه ممکن است بخواهد چوچه تروریست ها و رهزنان و باند های مذکور را مجازات کند؟ دولت دم بریدهی علیل از مکروب بنیادگرایی تنها خوش دارد حرکت های مردم به جان آمده از تبهکاری های تروریست های حاکم «ائتلاف شمال» و حامیان امریکایی آن را، با لجن «دشمنان ثبات در کشور» بیالاید تا سرکوب خونین خود را توجیه نماید. دولت مدعی خواهد شد که نشانی کردن «آشوبگران» مشکل است، باید پرسید در حادثه کوتل خیرخانه چطور؟ مردم ما و دنیا دیدند که اراذل چپاولگر و «فرصت طلب» کسانی نبودند جز عوامل بیریش و ریشدار و لنگک دار و بی لنگک باند قانونی، سیاف، ربانی، فهیم، عبداله و... که عکس های «قهرمان» شان مسعود را بالا گرفته و عکس کرزی را در شاروالی کابل آتش زده و علیه او در سطح تربیت و فرهنگ لچکانهی سیافی خود هتاکی میکردند. چرا دولت سرجنایتکاران فوق را مورد تعقیب قرار نمیدهد؟ اگر از اینان بازخواست نشود ادعای بازخواست جدی و با نتیجه از قوای امریکایی که در نادیده گرفتن ضوابط حقوق بشری در عراق و افغانستان شهره عالم اند، دروغی بیش نخواهد بود. مطابق گزارش هایی، عدهای از اراذل بنیادگرایان دستگیر شده اند اما هیچ تضمینی وجود ندارد که اینان با مداخله صاحبان شان یا معامله گریهای آقای کرزی، خپ و چپ و بدون استنطاق رها نشوند، مثل جیحون ها، تیمورها و کثافت هاي دیگر. هکذا حتی با تائید قومندان امنیه کابل ثابت است که گروههایی از پلیس نیز، که فقط از قانونی و فهیم و سایر جنایت سالاران دستور میگیرند، رهزنان «اخلال گر» را کمک میکردند، آیا دولت میتواند برای اولین بار در حیاتش چهره این پلیس های وابسته به جنایتکاران را افشا نماید؟ خون دهها کشتهی حادثه کوتل خیرخانه را نمیتوان مثل دهها جنایت دیگر قوای امریکایی و دژخیمان بنیادگرا زیر زد. جاوید لودین چهل هزار دالری و نظایرش باید بدانند که اگر مردم خوست، بدخشان، دایکندی و غیره در برابر حوادث مشابه برنخاستند، به معنی آن نیست که آنان حس و شعور انسانی نداشته باشند یا خون دلبندان شان را به امریکاییان یا سگهای وطنی شان بفروشند. آتش قیام مردم همیشه یکباره بر پا نمیشود و در شرایط معین قانونمندی معین خود را دارد. اگر در آن شهرها حرکت مهمی ندیدیم در شهر های دیگر دیدیم. تراکم خشم و کین و به جان رسیدن مردم ضرورتاً در این و آن شهر که حادثه اتفاق افتید، تجسم نمی یابد، فریاد مردم کابل میتواند در عین حال صدای درد مردم خوست و دایکندی و ... نیز به شمار رود. مردم تمامی نقاط کشور داغدار از جنایتها و خیانتهای ددمنشان «ائتلاف شمال» و قیم آنان نیروهای امریکایی اند. این جنایت پیشگان خاین که با «صدراعظم» شان گلبدین و طالبان با رشته های ایدئولوژیک و سیاسی متصل میشوند، علت اصلی ناامنی و حاکمیت تبهکاری و فساد بیمانند را تشکیل میدهند و تا زمانی که بر سرانگشت امریکايیان و رژیم ایران سوار اند، مردم روی آرامش و رفاه را نخواهند دید. این جانیان مذهبی ستم روا میدارند و مردم به اشکال مختلف مقاومت میکنند که گاهی هم سگان خود اینان در مقاومت نفوذ کرده آن را به سوی اميال پلید خود به انحراف کشانده بدنام میسازند. بناءً عوامل پست مذکور به هیچوجه نماینده خشم مقدس مردم کابل و سایر شهرها محسوب شده نمیتوانند. تا لوث بنیادگرایان از هر جنس از سر زمین ما سترده نشده، دولت کماکان ناپاک و ضد مردمی باقی خواهد ماند. انتقام و بهای خون قربانیان کوتل خیرخانه و خونهای دیگر صرفاً با کم شدن سایهی شوم تروریست های القاعده، طالبان، گلبدینی و آدمکشان «ائتلاف شمال» که هردو مخلوق امریکا اند، پرداخت شده میتواند و بس. امریکا همانطوری که این دو جناح جنایتکار را پدید آورده، میتواند و باید شر این کثافات را از سر مردم ما گم کند تا اشغالگر و سرپرست پنهان و آشکار فاشیست های خون آشام مذکور به حساب نرود و افغانستان، عراق نشود.
انتقام خون قربانيان کوتل خیرخانه فراموش نخواهد شد! جمعيت انقلابی زنان افغانستان (راوا)۱۰ جوزا ۱۳۸۵ – ۳۱ می ۲۰۰۶[Home Page] [راوا در مطبوعات] [کتابهايي در باره راوا] [ساير اسناد راوا] [صفحات فارسي] |